شورش «واگنر»؛ شبه کودتایی با ابعاد پیچیده و پیامدهای پیشبینی نشده
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۶۹۲۲۰
تأثیر شورش واگنر که مقامات روسیه آن را کودتا میخوانند در آرایش قوای سیاسی و امنیتی این کشور نیز جدی خواهد بود. بیشک این شورش در فضای افکار عمومی روسیه نیز رد پای خود را بر جای خواهد گذاشت و احتمالاً گسستهایی را به دنبال خواهد داشت. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی حسینی تقیآباد، مدیر عامل سابق بنیاد مطالعات قفقاز دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اوراسیای مرکزی در یاداشتی با اشاره به شورش گروه شبه نظامی واگنر علیه نیروهای ارتش روسیه، تأثیر آن را که مقامات روسیه کودتا خواندند در آرایش قوای سیاسی و امنیتی این کشور جدی دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
گروه واگنر ارتش خصوصی است که در رأس آن "یوگنی پریگوژین" از نزدیکان سابق پوتین قرار دارد. این گروه که ظاهراً در 2014 تأسیس شده است سابقه حضور نظامی در درگیریهای 2014 در دُنباس، لیبی، سودان، بحران سوریه و البته جنگ اخیر در اوکراین را دارد و نام آن با وقایع مهمی در جنگ اخیر گره خورده است؛ از جمله در نبردها برای تسلط بر شهر راهبردی باخموت که بعد از 321 روز محقق شد. پیروزی پرهزینهای که روسیه در ابتدای خرداد ماه سال جاری حاصل کرد و نیروهای واگنر که شمار آنها 25 هزار نفر تخمین زده میشود نقش کلیدی در آن داشتند.
بلافاصله پس از تسلط نیروهای روسیه بر باخموت، پریگوژین از خروج نیروهای واگنر از این شهر و تحویل آن به ارتش روسیه سخن گفت و برخی شواهد حاکی از عدم تمدید قرارداد همکاری توسط این گروه با ارتش روسیه بود. از مدتی پیش میان رئیس این گروه و ارتش روسیه در جنگ اوکراین اختلافات جدی بروز کرده بود و کار به آنجا رسید که ارتش روسیه آنها را به فروش اطلاعات جنگی در ازای پول به ارتش اوکراین متهم کرد و آنها نیز ارتش روسیه را به فریب پوتین در رابطه با پیشرفتهای جنگی در اوکراین متهم کردند.
در ماههای گذشته بخشی از اخبار مربوط به گروه واگنر به انتقادات پریگوژین از ارتش روسیه و بهویژه شایگو، وزیر دفاع و البته نقدهای غیر مستقیم نسبت به پوتین باز میگشت. آنجا که وی از عملکرد ارتش روسیه در جبهههای اوکراین و نوع اعزام و چینش و حتی آموزش نیروها ابراز نارضایتی میکرد. البته گلایههایی از این دست محدود به پریگوژین نبوده است و شاهد بودهایم که رمضان قادراف نیز که نیروهایش در جبهههای اوکراین حضور پرسروصدایی داشته و دارند در برهههایی زبان به انتقاد از استراتژی نظامی ارتش روسیه گشوده است.
میزان نزدیکی این دو نفر به پوتین احتمالاً سبب میشد که این نوع انتقادات به معنای مخالفت یا نشانههای خفیف گرایش به تمرّد تلقی نشود که البته در مورد قادراف همین طور بوده است. در شرایطیکه در قضای عملیات روانی رسانههای غربی از ابتدای جنگ اوکراین همواره از کودتای قریبالوقوع علیه پوتین سخن گفته میشد، به نظر میرسد که شورشی که پوتین آن را محصول جاهطلبی از حد گذشته و یک خیانت آشکار دانسته است توسط کسی به راه افتاد که انتظارش دشوار بود.
پریگوژین که مدعی هدف قرار گرفتن نیروهایش توسط ارتش از پشت جبهه و تلفات دو هزار نفری نیروهایش در نتیجه موشکباران ارتش روسیه شده است، در جمعه 23 ژوئن 2023 سر به شورش برداشت. او خبر شورش را از طریق چند کانال تلگرامی متعلق به خودش اعلام کرد و در ادامه در یکی از کانالهای تلویزیونی حاشیهای با نام «دُم کینو» (سینما خانه) که به پخش فیلم اختصاص دارد دقایقی هک شد و پیام پریگوژین را که از مردم روسیه خواست به خیابانها بیایند در آن پخش شد. برخی منابع در فضای مجازی هم شروع به دعوت مردم به نافرمانی کردند.
در ادامه خبرهایی دال بر سقوط شهر رستوف دُن در نزدیکی مرز اوکراین و یکی شهرهای راهبردی روسیه در جبهه درگیری این کشور در دُنباس، منتشر شد. هرچند پریگوژین در سخنانش حملاتش را متوجه شایگو، وزیر دفاع کرده بود و در دیدار با معاون وزیر دفاع، یونسبیک یفکوروف که جهت مذاکره با وی به روستوف رفته بود خواستار استعفای شایگو شده بود، اما اقدامات نظامی گروه واگنر و خلع سلاح شماری از نیروهای نظامی و امنیتی روسیه در روستوف نشانههای تمرد آشکار نظامی و اقدام علیه امنیت ملی را داشت.
نکته شایان توجه در اعزام یفکوروف برای مذاکره با پریگوژین این بود که یفکوروف که سالها ریاست جمهوری اینگوش را عهدهدار بود، اما با قادراف که در رأس جمهوری همسایه، چچن قرار داشت، دچار اختلاف شدید شد که در نهایت با تصمیم مسکو، ریاست چچن را ترک گفت و به معاونت وزارت دفاع منصوب شد. سوابق نظامی یفکوروف در بالکان و قفقاز شمالی و ترور منجر به جرح شدید او در 22 ژوئن 2009 وی را به عنوان یک مقام سیاسی ـ نظامی روسیهای دارای تبار اینگوشی، به گزینهای خاص برای مذاکره با پریگوژین آنهم در روستوف که در واقع آن میتوان منتهی الیه شمال شرقی قفقاز شمالی خواند مبدل کرد.
روستوف موقعیت جغرافیایی بسیار مهمی دارد؛ هم در جوار مرز اوکراین قرار دارد و هم در یک سوی شمالیترین نقطه دریای سیاه در خاک روسیه واقع شده که در سوی دیگرش، آستاراخان در منتهیالیه حاشیه خزر در روسیه واقع است و در جوارش مرزهای قزاقستان قرار دارد.
روستوف در یک رأس باریکهای واقع است که فاصله میان اوکراین و قزاقستان بهمنزله یکی از نقط مهم ژئوپلیتیک مورد توجه غرب برای قطع ارتباط میان قفقاز شمالی و امتداد آن در سرزمینهای موسوم به استپهای دریای سیاه با هسته اصلی روسیه محسوب میشود، هر نوع ناآرامی و بیثباتی در این منطقه، را میتوان یک خطر راهبردی برای روسیه محسوب کرد.
اکنون مسکو شاهد یک شورش نظامی است با شعارهای ملی توسط نیروهایی که تا چندی پیش بهعنوان قهرمانان جنگ اوکراین مورد تمجید و تشویق بودهاند. نیروهایی که کانون تجمعشان نیز در یک منطقه بسیار حساس در بزنگاهی مهم قرار دارد. ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در جریان موضعگیری رسمی خویش در سخنرانی که قبل از ظهر شنبه 24 ژوئن انجام داد گفت: «آنچه امروز با آن روبهرو هستیم خیانت داخلی است. آنها از پشت به ما خنجر زدند و این مستحق مجازات است».
پس از این سخنان پوتین بود که یوگنی پریگوژین، در واکنش در پیام صوتی تازهای که در تلگرام منتشر کرد، گفت: همه ما آماده مرگ هستیم. همه 25 هزار نفر و سپس 25 هزار دیگر. او در ادامه مدعی شده این اقدام برای «مردم روسیه» انجام شده است. پریگوژین در یک پیام صوتی در مورد خطابه تلویزیونی پوتین گفت که رئیسجمهور در خائن خواندن او «عمیقاً اشتباه کرده است». وی افزود: «هیچکس به درخواست رئیسجمهور پوتین خود را تسلیم نمیکند... ما نمیخواهیم کشور در فساد و دروغ به زندگی ادامه دهد». پریگوژین در پایان گفت: «ما میهنپرست هستیم. ما نمیخواهیم روسیه بیشتر از این در سایه فساد و دروغ بماند». وی افزود: «اینکه پوتین ما را به خیانت متهم میکند یک اشتباه است».
در شرایطی که پریگوژین برای نخستین بار بدینگونه پوتین را مخاطب قرار داد و نشان داد که سطح مواجههاش از شایگو وزیر دفاع و گراسیموف رئیس ستاد کل ارتش روسیه به شخص اول روسیه انتقال یافته است، اخبار حاکی از ساقط شدن دست کم یک بالگرد ارتش روسیه و یک هواپیمای نظامی ایلوشین توسط پدافند گروه واگنر منتشر شد و البته هدف قرار گرفتن کاروان نیروهای واگنر در اطراف روستوف و شایعاتی حاکی از پیشروی آنها به سمت وارونژ توجهها را به خود جلب کرد.
صبح شنبه 24 ژوئن (3 تیرماه) بزرگراه موسوم به M4 که روستوف را به وارونژ و در ادامه به مسکو متصل میکند با ترافیک شدید مردمی که روستوف را صبح شنبه ترک میکردند مواجه بود، هرچند که بعد از ظهر شنبه نقشهها نشانگر باز بودن و عدم وجود ترافیک در مسیر چهارده ساعته زمینی روستوف ـ مسکو بوده است. در این شرایط همانطور که انتظار میرفت مقامات ارشد روسیه به اعلام موضع و دفاع از پوتین پرداختند.
اسقف اعظم کِریل اول، رهبر کلیسای ارتدوکس روسیه خواستار وحدت مردم روسیه در قبال این تهدیدات شد. رئیس شورای فدراسیون روسیه، والنتینا ماتوینکو، اعلام کرد این شورا کاملا از پوتین حمایت میکند. مدودیف، معاون شورای امنیت روسیه و نخست وزیر و رئیس جمهور سابق این کشور، از همه روسیه خواست که حول رئیس جمهور متفق شوند و بر این گسست فائق آیند.
سرگئی منیایلو رئیس اوستیای شمالی ـ آلانیا از اوسِتهای عضو گروه واگنر خواست که از دستورات پریگوژین تبعیت نکنند. رمضان قادراف رئیس چچن گفت: من کاملاً از تک تک کلمات ولادیمیر پوتین حمایت میکنم. من از مبارزان و میهنپرستانمان درخواست میکنم که اسیر تحریکات نشوید. مهم نیست که چه اهدافی به شما داده شود، چه وعدههایی به شما داده شود، امنیت دولت و انسجام جامعه روسیه در چنین لحظهای بالاتر از هر چیز دیگری است! ببینید دشمنان ما در غرب چگونه از این موقعیت سوءاستفاده میکنند. چقدر دروغ، چه بسیار درخواستهای دروغین که شهروندان ما را میترساند، ما اکنون در خطر یک وضعیت بیثباتکننده قرار داریم و اینها پیامدهای مورد انتظار اقدمات خائنانه پریگوژین است.
اتفاقی که افتاده اولتیماتوم به وزارت دفاع نیست. این یک چالش برای دولت است و در برابر این چالش لازم است که حول رهبر ملی متحد شویم: ارتش، نیروهای امنیتی، فرمانداران و مردم غیرنظامی. جنگندههای وزارت دفاع و گارد روسیه در جمهوری چچن هم اکنون عازم مناطق تنش شدهاند. ما برای حفظ وحدت روسیه و حفاظت از کشور هر کاری انجام خواهیم داد! شورش باید سرکوب شود، و اگر لازمه این کار انجام اقدامات سخت است، ما آمادگی انجام آن را داریم.
در ادامه اخبار و تصاویری از اعزام نیروهای چچن به سمت روستوف منتشر شده است. فاصله گروزنی تا روستوف حدود 800 کیلومتر است. همزمان اخبار در مورد تماسهای تلفنی بین پوتین با رؤسای بلاروس، قزاقستان و ازبکستان و ترکیه و جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است. تماسهایی که انتظار میرود دامنهاش گستردهتر شود.
مسکو سقوط میکند؛ همانطور که تهران سقوط کرد!/ جنگ ترکیبی علیه ایران، روسیه و چینتحولات اوکراین| شورش در روسیه تاثیری بر درگیریها در اوکراین ندارد/ خرسندی کییف از مشکل بوجود آمده در روسیهدر سوی دیگر ماجرا اکانتهای منسوب به نهادهای سیاسی و نظامی اوکراین محتواهایی نظیر اینکه ما در حال تماشا هستیم و یا در دعوا میان پریگوژین و شایگو، پریگوژین راست میگوید و یا منتظر وقوع جنگ داخلی و تجزیه روسیه در دو روز آینده هستیم در حال انتشار است. به نظر میرسد آخرین امیدهای مسکو جهت ختم ماجرا و جلوگیری از درگیری میان نیروهای امنیتی ـ نظامی این کشور و اعضای وفادار به پریگوژین در گروه واگنر در حال رنگ باختن است، هرچند کماکان نشانههایی دال بر تمایل مسکو به کاربست دیپلماسی برای ختم غائله مشاهده میشود که البته زمان به نفع آن در گذر نیست.
دیروز و در ساعات ابتدایی شوروش پریگوژین، سرگئی سوروویکین، فرمانده نیروی هوافضای روسیه در پیامی خطاب به اعضای گروه واگنر گفت: «ما از یک خون هستیم، ما اهل رزم هستیم. دشمن منتظر است که اوضاع سیاسی در داخل متشنج شود. شما نباید بازیچه دشمن شوید.» پیامی که نشان از تلاش مسکو برای مهار بحرانی داشت که به ظاهر از اختلافات شخصی و سلیقهای شروع شده بود، اما به زودی نشان داد که ابعاد امنیتی ـ نظامی جدی دارد.
بیگمان در ساعات و روزهای آتی بخش مهمی از توجه رسانهای دنیا به درگیریهای حاصل از شورش و از کنترل خارج شدن یکی از ابزارهای مهم و قدرتمند روسیه در جنگ اوکراین معطوف خواهد بود. ایلان ماسک از روزهای نخست جنگ در اوکراین در جهت تقویت اوکراین به ایفای نقش پرداخته بود، در توییتی طعنه آمیز خطاب به روسیه نوشته است: «به هیچکس اعتماد نکن، حتی به خودت»، طعنهای که از سویی عمق تلخی شورش نیروهای ورزیده و جنگدیده و مجهز واگنر علیه دولت روسیه را برای پوتین به نمایش میگذارد.
پوتین در سخنرانیاش شورش گروه واگنر را «تهدیدی مرگبار و اردوکشی تبهکارانه و ماجراجویانه» و «خنجری از پشت» بر پیکر روسیه نامید و تأکید کرد که هر کاری برای دفاع از کشورش انجام خواهد داد و اجازه وقوع «جنگ داخلی» را نخواهد داد. او این شوروش را خیانت به آرمان نیروهایی معرفی کرد که در نبرد اوکراین جان خود را از دست دادهاند و یادآوری کرد که این رویداد یادآور خیانتی است که در بحبوحه جنگ جهانی اول در شرایطی که روسیه در آستانه پیروزی قرار داشت صورت گرفت و تحقق پیروزی را سلب کرد. اگر به عرصه جنگ در اوکراین نگاه شود در ایام اخیر شاهد عدم موفقیت ضد حمله اوکراین بودهایم که با حمایت ناتو طراحی و اجرا شده است، شکستی که میتوان انتظار داشت که در سایه شورش نیروهای واگنر قرار خواهد گرفت.
هرچند هزینههای جنگ اوکراین برای طرفین بسیار سنگین بوده است، اما اگر فضای رسانهای سنگین مارس 2022 را به یاد آوریم که غربیها از ناکامی سریع و قریبالوقوع روسیه و سرنگونی ولادیمیر پوتین سخن میگفتند و از طرف دیگر احتمالاً در کرملین هم محاسبات دال بر سقوط سریع کییف و پیروزی سهلالوصول مسکو بود، اکنون میتوانیم از خطاهای محاسباتی طرفین و به طول انجامیدن جنگی فرساینده که بهزعم مسکو برادرکشی نیز است، سخن بگوییم.
در این بین برگشتن نوک پیکان یکی از بازوهای قدرتمند روسیه در جبهه اوکراین به سمت مسکو را باید رویدادی بسیار مهم ارزیابی کنیم که نمیتواند صرفاً ناشی از جاهطلبیهای مفرط و کینهورزیهای شخصی نشأت گرفته باشد و بعید است که برخی تحریکات داخلی و البته دست سرویسهای بیگانه و القائات بیرونی در تبدیل کردن اعتراض و نارضایتی پریگوژین و احتمالاً بخش مهمی از نیروهایش به شورش نظامی علیه دولت پوتین در کار نبوده باشد.
مدودوف عصر شنبه 24 ژوئن اعلام کرد که این یک کودتای کارگردانیشده است و وزارت خارجه روسیه نیز کشورهای غربی را از هر اقدامی در جهت خدمت به اهداف روسهراسانهشان، برحذر داشت. اکنون و در شرایطی که مهار و خاتمه شورش واگنر به مسأله اصلی دولت روسیه تبدیل شده است و ظرف یک روز شاهد سقوط ده درصدی ارزش روبل بودهایم، گزافه است اگر تأثیر این وقایع و پیامدهای آن را بر توان نظامی روسیه در جبهههای درگیری در اوکراین اندک بپنداریم.
رسانههای روسیه از تدارک دولت اوکراین برای بازپسگیری باخموت که روسها آن را آرتیومافسک میخوانند سخن میگویند. بیگمان در پَسِ انتقال بحران به داخل مرزهای روسیه و تبدیل بازوی جنگی روسیه در اوکراین به شورشیان داخلی، نیروهای دخیل در جبهه مقابل، یعنی دولت زلنسکی و متحدانش در ناتو نقشآفرین بودهاند. با توجه به روحیات و خلقیات و نارضایتیهای پریگوژین که اساساً شایعاتی وجود دارد که بخشی از فعالیتهای گروه واگنر با مدیریت پریگوژین در ازای بدهیای بوده که به کرملین داشته است، انتخاب وی برای تبدیل شدن به سرکرده شورش، دور از ذهن نبوده است.
شهرت پریگوژین قبل از تأسیس گروه واگنر، به عنوان یک رستوراندار سرشناس و یکی از الیگارشهای روسیه بود. در مورد پیامدهای این شورش میتوان به موارد گوناگونی اشاره کرد. یکی از مزیتهای مهم پوتین در تمام دوران زمامداریاش مدیریت تنش در بین جناحها و کانونهای مختلف قدرت در روسیه و گرد آوردن آنها ذیل قدرت فائقه خویش بوده است.
او در این سالها لیبرالها که خود به جناحهای مختلف قانونگرا، لیبرالهای اقتصادی و افراطیون تقسیم میشوند و در سوی دیگر دولتگرایان ـ سیلاویکها (مقامات امنیتی ـ نظامی) که بخش مهمی از قدرت را در اختیار دارند و سایر گروهها از نوسنتگرایان، شامل سلطنتطلبان، نواستالینیستها تا ملیگرایان روس و اوراسیاگرایان که خود به گرایشهای مختلفی تقسیم میشوند را توانسته مدیریت کند و در چارچوب اهدافش در جایگاه عالیترین مقام کشور به کار گیرد.
در حوزه امنیتی ـ نظامی نیز پوتین در مدیریت رقابتها میان دستگاههای مختلف نظیر سرویس امنیت فدرال (FSB) و اطلاعات خارجی (SVR) و اطلاعات ارتش (GRU) موفق بوده است، ولی اکنون شاهدیم که ارتش خصوصی که در رأس آن یکی از نزدیکان خود وی قرار داشته با شعارهای ملیگرایانه که میتواند نه تنها جبهههای جنگ در اوکراین را تحتالشعاع قرار دهد بلکه شبهههای ماندگار در خصوص چند و چون جنگ در اوکراین و عملکرد ارتش و... را بر جای بگذارد، به یک چالش امنیتی ـ نظامی غیرمنتظره بدل شده است.
تأثیر این شورش که مقامات روسیه آن را کودتا میخوانند در آرایش قوای سیاسی و امنیتی این کشور نیز جدی خواهد بود. به هر روی در یک طرف این واقعه، سرگئی شایگو قرار دارد که به عنوان وزیر دفاع روسیه از 2012 به این سو یکی از معتمدین و نزدیکترین افراد به پوتین شناخته میشود و بر اساس گمانههای مختلف از چهرههای مؤثر در آینده روسیه است و البته دامنه ماجرا به دیگر چهرهها نظیر والری گراسیموف که او نیز از نزدیکترین یاران پوتین است و البته مرتبطین آنها و ساختارهای مربوطه کشیده میشود.
تأثیر این رویداد بر آینده سیاسی شایگو و منتفعین و متضررین از آن را نمیتوان نادیده گرفت. احتمالاً پس از پایان این شورش تحقیقاتی در دستگاههای امنیتی روسیه نیز دنبال شود. وجود دستهای داخلی برای تضعیف یا حذف رقبا و یا دیگر اهداف، در پَسِ چنین اقدامی را نمیتوان نادیده گرفت و البته عدم پیشبینی این اقدام و عدم پیشگیری بهنگام نیز از موضوعاتی است که تبعاً برخی مسئولین پاسخگوی آن خواهند بود.
بیشک این شورش در فضای افکار عمومی روسیه نیز رد پای خود را بر جای خواهد گذاشت و احتمالاً گسستهایی را به دنبال خواهد داشت و در ضمن روایت جنگ اوکراین را نیز با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. در همین ساعات نخستین سپری شده از شورش، فروش اینترنتی کالاها با آرم واگنر و محصولاتی که به نحوی به این گروه مرتبط بوده متوقف شده و اکانتهای مربوط به این گروه نیز در فضای مجازی روسیه معلق شده است.
باید دید که آیا پوتین موفق خواهد شد که پریگوژین را از ادامه شورش منصرف سازد و یا این کودتا را با کمترین تلفات خاتمه دهد و بخش عمده نیروهای مجهز و ورزیده واگنر را بدون خونریزی از اطراف وی پراکنده سازد یا خیر؟ آنچه که در یک روز سپری شده از شروع شورش قابل احصا است این است که مسکو تمایلی برای کشتار نیروهای واگنر که رزمندگان جنگ اوکراین هستند ندارد، اما تضمینی برای تداوم این سیاست نیست.
تاریخ روسیه مشحون از شورشهایی است که از قضا قدرتمندرین زمامداران این کشور با آنها مواجه شدهاند، گویا سهم پوتین تنها فرونشاندن ناآرامی در قفقاز شمالی نبوده است. نباید از خاطر برد که پوتین یک جودکار مجرب و ورزیده است و تاکنون نشان داده که برای ضربه کردن حریفانش، بهترین استفاده را از نقاط ضعف آنها میکند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: بحران اوکراین اخبار روسیه بحران اوکراین اخبار روسیه امنیتی ـ نظامی جنگ در اوکراین نیروهای واگنر روسیه در جبهه قفقاز شمالی جنگ اوکراین رئیس جمهور گروه واگنر ارتش روسیه وزیر دفاع روسیه نیز منتشر شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۶۹۲۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاید ما در حال حاضر در یک جنگ جهانی هستیم!
فرارو- برونو ماکائس؛ وزیر سابق امور اروپای پرتغال در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ میلادی، چند ماه پیش در ضیافتی خصوصی شرکت داشتم. یک وزیر عالیرتبه اروپایی حاضر در آن ضیافت توصیح میداد که اگر دونالد در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر پیش رو پیروز شده و باعث لغو تمام حمایتهای امریکا از اوکراین شود چه رخ خواهد داد.
به گزارش فرارو به نقل از نیواستیتسمن، او توضیح میداد که کشورش که عضو ناتو است و چارهای جز جنگیدن در کنار اوکراین در داخل اوکراین نخواهد داشت مگر آن که کشورهای بزرگ اروپایی برای جایگزینی تلاشهای امریکا با پیشنهادی بعید وارد عمل شوند. همان طور او بیان کرد چرا کشورش باید منتظر شکست اوکراین و به دنبال آن بسیج نیروی اجباری در روسیه برای افزایش صفوف ارتش آن کشور باشد؟
برخی از حضار در آن ضیافت این احساس اطمینان را داشتند که همگان در اروپا برای تبدیل اوکراین به قربانی آماده نیستند. عدهای دیگر از حضار میترسیدند که چنین همبستگیای به وقوع جنگی در سراسر قاره اروپا منجر شود. با این وجود، این دقیقا همان نکتهای بود که آن وزیر اروپایی به آن اشاره کرد: آیا میتوان گفت که جنگ به ما مربوط نیست؟
شاید هر اروپایی چه بداند و چه نداند از پیش درگیر منازعهای بوده که بسیار بزرگتر از آن چیزی است که دو سال پیش به نظر میرسید. در طول یک سال گذشته روسیه و اوکراین استحکامات سنگینی در امتداد خط تماس در منطقه دونباس ساخته اند تا برای یک جنگ طولانی آماده شوند.
همسایگان آن دو کشور نیز در حال اماده سازی بوده اند. لیتوانی، لتونی و استونی طرحی را برای ایجاد یک خط دفاعی مشترک بالتیک در امتداد مرزهای خود با روسیه و بلاروس با الهام از سیستمهای دفاعی بسیار موثر مستقر در اوکراین تصویب کردند. امروزه نیروهای تغذیه کننده درگیری قدرتمندتر از نیروهایی هستند که به سمت نظم گرایش دارند. شاید به همین خاطر است که بسیاری از جنگها حل نشده رها میشوند.
جنگها ممکن است مانند درگیریهای سوریه یا یمن از دید ما دور باشند؛ یعنی تکرار وحشتهای روزانه در مقیاسی کم و بیش ثابت. اکنون امید این است که اوکراین و در مقیاس گستردهتر خاورمیانه از آن سرنوشت فرار کنند. ترس بزرگ آن است که این منازعات به آتش سوزیهای گسترده تری تبدیل شوند.
پس از حمله ایران به اسرائیل، آرامش زیادی ایجاد شد، زیرا به نظر میرسید از یک جنگ همه جانبه بین دو کشور جلوگیری به عمل آمده است و یا آن که جنگ آغاز شده بود؟ در هر حال، حمله موشکی و پهپادی تماشایی ایران به اسرائیل در تاریخ ۱۳ آوریل غیر قابل تصور به نظر میرسید. حتی محدودیتی که ایران در این مورد از خود نشان داد ممکن است چیزی جز برنامه ریزی محتاطانه برای یک درگیری طولانی در آینده نبوده باشد. درگیریها در عصر خطر تازه ممکن است آغاز یا پایان روشنی نداشته باشند.
در این میان، ویرانی از پیرامون به مرکز قدرت در درون نظام جهانی سرایت میکند و تفاوت میان مرکز و پیرامون فرو میریزد. یک بار دیگر اوکراین را در نظر بگیرید. بخشی از اهمیت تاریخی این درگیری آن است که نشان میدهد دموکراسیهای غربی از موقعیت پلیسهای جهان میانجیهایی که تلاش میکنند نظم را در نقاط مختلف احیا کنند به جایگاه رقبای فعال تنزل موقعیت و جایگاه پیدا کرده اند. حتی عراق و افغانستان بیشتر به عنوان عملیات پلیسی علیه تروریسم معرفی شدند تا جنگهای سنتی. از آغاز حمله "ولادیمیر پوتین" رویدادهای اوکراین به طور قابل توجهی جدید و خطرناک به نظر میرسید نه به این خاطر که این اولین درگیری بزرگ در اروپا پس از جنگ جهانی دوم بود بلکه بدان خاطر که با درگیر شدن بسیاری از قدرتهای بزرگ جهان در آن نزاع همراه بود و بازیگری برای مهار درگیری باقی نماند.
آیا امریکا به طور مستقیم در جنگ اوکراین دخالت دارد؟ من میترسم که این گونه باشد. زمانی که پوتین تصمیم گرفت از زرادخانه هستهای خود به عنوان ابزاری باج خواهی برای محدود کردن حمایت نظامی غرب از کی یف استفاده کند امریکا به طور مستقیم درگیر ماجرا شد. شاید دولت بایدن میتوانست سیاست متفاوتی را اتخاذ کند، اما به سرعت به این نتیجه رسید که فروپاشی خطوط روسیه ممکن است کرملین را به استفاده از سلاح هستهای در اوکراین تحریک کند و پس از آن حتی ممکن بود امنیت شهروندان آمریکایی نیز در معرض خطر قرار گیرد.
جو بایدن و مقامهای ارشد دولت اش متقاعد شده اند که خطر تشدید تنش هستهای واقعی است. این ریسک هر محاسباتی را شکل میدهد از جمله این که تا چه اندازه باید از اوکراین با فناوری پیشرفته نظامی حمایت کرد. سلاحهای هستهای به جای دفاعی بودن تهاجمی شده اند و با محافظت از ارتش مهاجم در برابر خطر شکست جنگهای فتح آمیز را ممکن میسازند.
آن تسلیحات به تنهایی یک پیروزی اوکراینی را که زمانی قابل تصور به نظر میرسید اکنون به یک امکان بعید و بسیار دور تبدیل کرده اند. تحول دومی وجود داشت که محدودیتهای قدرت غرب را آشکار میساخت: اقتصاد روسیه که تحت تحریم قرار گرفته نه تنها آن گونه که بایدن چند روز پس از حمله پیش بینی کرده بود از هم فرونپاشید بلکه حتی از سال ۲۰۲۲ تاکنون رشد بهتری در مقایسه با رشد اقتصادی آلمان یا بریتانیا در همان بازه زمانی را به ثبت رسانده است. از حدود یک دهه پیش بسیاری از مفسران درباره توزیع مجدد قدرت اقتصادی بین غولهای آسیایی مانند چین و هند صحبت میکنند.
پوتین به سادگی از این تحولات برای جدا کردن اقتصاد روسیه از غرب استفاده کرد. نفت به جریان انتقال خود ادامه داده و ماشین جنگی روسیه را تغذیه میکند. گاهی اوقات میشنوید که اروپا دیگر به نفت روسیه وابسته نیست، زیرا از خرید آن منصرف شده است. در واقع، اما به منظور پایین نگهداشتن قیمت جهانی انرژی وابستگی جهانی به عرضه نفت روسیه وجود دارد. دو دهه پیش زمانی که روسیه در برابر بحرانهای بدهی ویرانگر یا معضلاتهای بانکی آسیب پذیر بود پوتین جرات حمله به اوکراین را نداشت.
نحوه برخورد دموکراسیهای غربی با تنزل جایگاه خود از کرسی امپراتوری به عرصه گلادیاتورها جالب توجه بوده است.
ناگهان هر قانون و ارزش جهانی کنار گذاشته شد و با شور و حرارت نبرد بین "ما" و "آنان" جایگزین شد. این تغییر رویکرد با جنگ غزه آشکارتر شد. روزی روزگاری آمریکا تلاش میکرد خود را در نقش و جایگاه میانجی بین اسرائییلیها و فلسطینیان قرار دهد. آن نقش یک سوگیری مداوم داشت، اما آن چه از ۷ اکتبر رخ داده از نظر کیفی متفاوت است.
همان طور که شاهزاده "ترکی الفیصل" رئیس سابق اطلاعات عربستان سعودی در گفتگویی در ریاض به من گفت احساس تعادل و توازن از بین رفته است. واشنگتن احساس میکند که در کنار اسرائیل در حال جنگ است و همان طور که همیشه در جنگ رخ میدهد حقیقت به اولین قربانی تبدیل شد. اطلاعات به دقت کنترل میشوند. اظهارات "جان کربی" مشاور امنیت ملی کاخ سفید در امور ارتباطات که مدعی شد از ماه اکتبر تاکنون حتی یک مورد نقض قوانین بین المللی توسط نیروهای اسرائیلی رخ نداده مرا به یاد اظهارات مشابه صورت گرفته در طول جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی انداخت.
ایالات متحده یک کشور منحصربفرد از نظر قدرتمند بودن باقی میماند، اما دیگر منابع اقتصادی و معنوی برای ارائه یک ایده از نظم جهانی را ندارد. مسئولان امریکایی هر روز نشان میدهند که کاملا ناتوان از درک دیدگاههای مختلف هستند. با این وجود، همان طور که جلسه رای گیری در سازمان ملل متحد درباره آتش بس فوری در غزه نشان داد دیدگاه واشنگتن به طور فزایندهای توسط اکثریت قاطع کشورها مورد مناقشه قرار میگیرد.
هنگامی که نظم از هم گسسته میشود به سرعت و به طور جامع از بین میرود. در برخی از کشورهای غربی حتی در نظر گرفتن دیدگاههای مخالف اکنون به عنوان یک نوع خفیف خیانت تلقی میشود. توجه به مسائل پیچیده جای خود را به سادهترین روایتها میدهد جایی که دشمن به عنوان یک نیروی بدخواه و جهانی شکل گرفته است.
آیا فلسطینیان حقوقی دارند؟ آیا آنان حتی به عنوان یک ملت وجود خارجی دارند؟ به نظر میرسد پاسخ پرسش منفی باشد و فلسطینیان تبدیل به ابزاری شده اند که توسط دیگر بازیگران مورد استفاده قرار میگیرند. از آنجایی که تلاش فکری برای دیدن فلسطینیها به عنوان انسانهایی دارای حقوق بسیاری از کشورهای غربی را مجبور میکند تا در بسیاری از موارد در مورد رویکرد خود تجدید نظر کنند آنان ناپدید میشوند. ما این موضوع را در ممنوعیت اعتراضات و صداهای طرفدار فلسطین از کنفرانسها میبینیم همان طور که در آلمان این مورد به طور فزایندهای رخ میدهد. در ایالات متحده اگر قرار است جنگ غزه هر نوع توجه مستمری را به خود جلب کند ابتدا باید به اپیزودی از جنگ فرهنگی دانشگاه آمریکایی تبدیل شود.
در زمانی که در حال نگارش این مقاله هستم کارکنان اورژانس فلسطین در بیمارستانهای الشفاء و ناصر در غزه گورهای دسته جمعی را کشف میکنند. شواهد ویدئویی غیرقابل انکار به نظر میرسند، اما تقریا هیچ گونه علاقهای از سوی رسانههای غربی برای پرداختن به این موضوع دیده نمیشود.
غرب در تحمیل دیدگاه خود به بقیه جهان تنها نیست. مقامهای پکن در زمان آغاز جنگ در اوکراین زمانی که مقاومت کی یف را به یک "توطئه امریکایی" تقلیل دادند و آن مقاومت را کم ارزش قلمداد کردند به همین ترتیب عمل نمودند. هند ترجیح داده خود را درگیر ماجرا نسازد اگرچه با بازیگران قویتر در دو منازعه یعنی روسیه و اسرائیل همدردی آشکاری از خود نشان داده است. اغلب تصور میشود که جنگها به خاطر نظم صورت میگیرند و دو طرف در دیدگاههای خود در مورد معنای نظم مخالف هستند. در سودان درگیری بی رحمانه و مداوم بین نیروهای مسلح سودان و نیروهای پشتیبانی سریع نمونهای از این مورد است.
نیروهای پشتیبانی سریع در سال ۲۰۱۳ میلادی در دارفور تاسیس شد، اما به نوعی شرکت امنیتی خصوصی تبدیل شد که در جنگ یمن با سرمایه گذاری دلارهای نفتی عربستان و امارات جنگیده است. یک ارتش خصوصی در برابر هیچ دولتی پاسخگو نیست. همان طور که یک شرکت باید درآمد و سود را به حداکثر ممکن برساند یک گروه شبه نظامی خصوصی نیز باید بازده را به حداکثر برساند. هنگامی که فضای جنگ سرد شده و گرمای قبلی را از دست میدهد اخراج سربازان بسیار دشوار میشود همان گونه که در مورد یمن این موضوع رخ داد. در عوض، باید میدانهای نبرد تازهای را پیدا کرد.
این مدل موظف است که گسترش یابد البته فقط به این دلیل که هیچ اصل دیگری به اندازه "به حداکثر رساندن بازده" جذاب نیست. در کمربند کشورهایی که از یمن تا سوریه، عراق و افغانستان امتداد دارند شبه نظامیان به موثرترین ابزار کنترل تبدیل شده اند. این روشی موثر برای کارآمد نگهداشتن جوامع در یک سیستم بازاری است که در آن نیروی کار نظامی یک نوجوان به آسانترین کالا تبدیل میشود. به نظر میرسد این روند در آینده به طور فزایندهای رواج پیدا کند، اما آیا میتواند جهانی شود؟
نیروی پشتیبانی سریع در سال ۲۰۱۶ میلادی متوجه شد که یک نیروی شبه نظامی خصوصی میتواند انحصار کالاهای ارزشمندی مانند طلا، ایمن سازی مسیرهای تجاری و دسترسی به بازارهای خارجی را به دست آورد. گروه واگنر در سال ۲۰۱۷ میلادی این موضوع را از همتای خود در سودان آموخت و آن را به جمهوری آفریقای مرکزی و مالی برد. در ناحیه شمال نیروی پشتیبانی سریع برای گشت زنی در مرز با لیبی و جلوگیری از جریان مهاجران به اروپا مستقر شده است.
"کیشیدا فومیو" نخست وزیر ژاپن در سخنرانی خود در کنگره ایالات متحده در تاریخ ۱۱ آوریل از یک چشم انداز امنیتی واحد جهانی صحبت کرد زمانی که گفته بود: "اوکراین امروز ممکن است شرق آسیای فردا باشد".
نکتهای اجتناب ناپذیر در مورد جهانی شدن درگیری وجود دارد: هر بازیگری به دنبال شرکا و متحدانی است که بتواند آنان را بیابد و کنار خود داشته باشد به ویژه زمانی که جنگ به یک احتمال واقعی تبدیل میشود. بدین ترتیب، چشمانداز امنیتی امروز یادآور پویاییهای منتهی به دو جنگ جهانی در قرن بیستم است. شاید یک جنگ جهانی صرفا جنگی باشد که در آن هیچ کس بیرون از جنگ نایستد از این نظر شاید ما در حال حاضر در یک جنگ جهانی قرار داریم.
امروز سفر به شرق آسیا ممکن است گاهی شبیه به بازگشت به دوران گمشده قلمداد شود دنیایی که در آن درگیری نظامی غیرقابل قبول به نظر میرسد، زیرا انرژی اجتماعی به طور منحصر بفردی بر توسعه فناوری و اقتصادی متمرکز شده است.
با این وجود، این تصور یک توهم است. سفرم به تایوان در سال ۲۰۲۳ میلادی در روز ملی آن جزیره بود و متقاعد شدم که اگرچه ممکن است وقوع جنگ قریب الوقوع نباشد، اما پایههای درگیری آینده اکنون در حال شکل گرفتن است. تفاهمی که نیم قرن پیش بین مائوتسه تونگ و ریچارد نیکسون بر سر تایوان مورد توافق قرار گرفته بود اکنون شکننده به نظر میرسد. چین دیگر نمیپذیرد که وضعیت موجود که اکثریت در تایوان ترجیح میدهند بتواند به طور نامحدود حفظ شود و ایالات متحده نیز متقاعد شده که حتی اتحاد مجدد مسالمت آمیز تایوان با سرزمین اصلی چین ممکن است اکنون که چین به یک رقیب جدی برای امریکا تبدیل شده غیر قابل قبول باشد.
من در مقالهای که در این نشریه (نیواستیتسمن) در دسامبر ۲۰۲۳ میلادی نوشتم اشاره کرده بودم که شاید بتوان لحظه کنونی تایوان را با سال ۲۰۰۴ در اوکراین سال وقوع انقلاب نارنجی یک دهه قبل از اولین حمله روسیه و تقریبا دو دهه قبل از جنگ کنونی مقایسه کرد.
جهانی شدن نزاع در نهایت بدان معناست که تنها اصل جهانی خود تعارض است و هیچ نقطه اشتعال منفردی را نمیتوان با توسل به ایدههای نظم حل کرد. اندیشکدهها و شرکتهای ارائه دهنده خدمات مشاوره که علاقمند هستند درباره خطرات و تهدیدها بحث کنند، نشان میدهند که جهان در آستانه عصر خطر قرار دارد. این مفاهیم بیش از حد معقول به نظر میرسد. خطر اشاره به آینده دارد. در حال حاضر ما در میان ویرانهها زندگی میکنیم.